پيامهاي ارسالي
+
اگر در دل کسي جايي نداري فرش زير پايش هم نباش...جايي که بودن و نبودنت هيچ فرقي نداره نبودنت رو انتخاب کن.اينگونه به بودنت احترام گذاشتي...محبوب همه باش/معشوق يکي مهرت را به همه هديه کن/عشقت رو به يکي..با هر رفتني اشک نريز و با هر امدني لبخند نزن شايد انکه رفته باز گردد وانکه امده برود..انقدر محکم و مقتدر باش که با اين محبت ها و بي مهري ها زمين گير نشوي....
.:آيينه:.
95/5/24
+
چه کسي ميفهمد؟در دلم رازي هست ميسپارم انرا به خيال شب وتنهايي خود.به کدامين انسان؟به کدامين مخلوق؟تو بگو هست کسي تا مرا دريابد؟چه طنين انگيز است تق تق پاي خيالم که به ديباچه ي فردا به خدا مي راند.وچه زيباست نياز من و ناز دل بي تاب من وخاطره ايي پر احساس..ولي افسوس که در راه دلم گم گشته تو به من ميخندي و من از خنده ي تو ميفهمم که کسي نيست مرا دريابد....
2-قلب شيشه اي
94/10/16
+
هرگز به ادم هاي مهربان زخم نزنيد چون گوشه ي قلب خدا زخمي ميشه...ادم هاي مهربان در مقابل خوبي هاي يه طرفه هرگزاحساس حماقت نميکنند..چون خوب بودن براي انها عادت شده.ادم هاي مهربان از سر احتياجشان مهربان نيستند انها دنيا رو کوچکتر از ان ميبينن که بدي کنند...ادم هاي مهربان خود انتخاب کردند که نبينند نشنوند و به روي خود نياورند نه اينکه نفهمند..هزاران فرياد پشت سکوتشان هست....
2-قلب شيشه اي
94/10/16
+
مادامي که سيب با چوب باريکش به درخت متصل است.همه عوامل در جهت رشدش در تلاشند/باد باعثطراوتش ميشود اب باعث رشدش ميشود و افتاب پختگي و کمال ميبخشد اما...به محض منقطع شدن از درخت و جدايي از"اصل"اب باعث گنديدگي باد باعث پلاسيدگي و افتاب باعث پوسيدگي و از بين رفتن طراوتش ميشود..مراقب اصالتمان باشيم که انسانتيمان از بين نرود...
2-قلب شيشه اي
94/10/16
+
بيچاره پاييز ...
دستش نمک ندارد!
اين همه باران به آدم ها مي بخشد اما
همين آدم ها تهمت نارواي خزان را به او مي زنند ...
خودمانيم ...
تقصير خودش است؛
بلد نيست مثل «بهار» خودگير باشد
تا شب عيدي زير لفظي بگيرد و با هزار ناز و کرشمه
سال تحويلي را هديه دهد!
سياست «تابستان» را هم ندارد که
در ظاهر با آدم ها گرم و صميمي باشد
ولي از پشت خنجري سوزناک بزند ...
2-قلب شيشه اي
94/10/12
+
تو عزيزِ خدايي !
و آرزوي کسي در اين دنـيا
که هـر روز صبح به شوقِ ديدن تو چشم هايش را باز مي کند!
هر روز صبح خندان تر باش!
آرام تر؛
مهربان تـر؛
بخشنده تر؛
صبورتر؛
باگذشت تر..!
حواست به نگاه خدا باشد
که چشمش به زيباتر شدن و لـايق تر شدن توست!
صبح يعني لبخند…
لبخند يعني تو…
تو يعني اوج خلقت…
2-تنها
94/9/26
+
خدا گفت:زمين سرد است.چه کسي ميتواند زمين را گرم کند؟زن گفت:من ميتوانم و خدا به او شعله داد.زن شعله اش را در قلبش گذاشت قلبش اتش گرفت/خداوند لبخند زد زن پر از نور شد زن زيبا شد.خدا گفت :زن!شعله را خرج کن.زن عاشق شد/مادر شد/مهر شد/ماه شد...درتمام اين سالها خدا سوختن زن را تماشا کرد.خدا گفت:اگر زن نبود زمين من هميشه سرد بود.....
هواي حوصله ام ابريست
94/9/1
+
وقتي از يه نفر ميرنجي حتي اگه بگي بخشيديش يه چيزي ته دلت مي مونه.کيه نيست...يه جاي زخمه...يه چيزي که نميزاره اوضاع مث قبل بشه...هر چقدر هم تلاش کني وخودتو بزني به اون راه و بگي نه....بي فايده اس/يه چيزي اين وسط از بين رفته و جاي خاليش تا هميشه درد ميکنه...يه چيز سنگيم مث "حرمـــــت"
۞عطرحرم۞
94/8/15
+
شانه ات را دير اوردي سرم رو باد برد..خشت خشت و اجر اجر پيکرم را باد برد..آه اي گنجشکهاي مضطرب شرمنده ام..لانه ي بر شاخه هاي لاغرم را باد برد.من بلوطي پير بودم پاي يک کوه بلند..نيمم آتش سوخت نيم ديگرم رو باد برد..از غزلهايم فقط خاکستري مانده به جا..بيت هاي روشن و شعله ورم را باد برد..با همين نيمه همين معمولي ساده بساز..دير کردي نيمه ي عاشق ترم را باد برد......
همابانو
94/8/11
+
هوا گرفته بود
باران ميباريد
کودکي آهسته گفت
خدايا گريه نکن درست ميشه
افسوس که آرزو هايم بربال هاي ياد تو سوار است که هر لحظه به يادمي .
دوري تعبيريست که فاصله ها از ما دارند اما بي خبرند از نزديکي دلهايمان
محمدرضا جعفربگلو
94/8/8